آسمان رویایی

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان


امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 16
بازدید کل : 3081
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



دلت با من نیست

 

حال و روز خوشی ندارم ، این روزها حس خوبی ندارم
قلبم از احساسم شاکیست ، جان خودت بی خیال ،حوصله حرفهایت را ندارم
حرفی نزن که بدجور دلم از تو گرفته ، دیگر بس است هر چه تا به حال اشک از چشمانم ریخته
شاید تو لایق اشکهایم نیستی ، چشمانم از اشکهایم شاکیست ، تو برایم مثل قبل نیستی
آن عطر مهر و محبتهایت که فضای قلبم عاشقانه میکرد را دیگر حس نمیکنم ، وقتی دستهایم را میگیری آن گرمای همیشگی را احساس نمیکنم
نگو احساست به من همچو گذشته است که باور نمیکنم، نگو دوستم داری که درک نمیکنم
حال و روز خوشی ندارم ، سر به سر دلم نگذار که طاقت بی محبتی هایت را ندارم
قلبم از احساست دلخور است ، دلم گرفته و ابراز محبتهای آن قلب به ظاهر عاشقت بیهوده است
بهانه هایت تکراریست ، دیگر قلب شکسته ام ساده و دیوانه نیست ، گرچه هنوز هم خیلی دوستت دارم اما دیگر جای تو در کنارم خالی نیست
جای تو را غم آمده و پر کرده ، احساسم به عشقت شک کرده ، بودنت مرا آزار میدهد ، حرفهایت اشکم را در می آورد ،نیا در بستر عشق ، نیا که بیمارم ، طبیبی نیست و من به درد نبودنت دچارم
اینکه هستی اما تنها مال من نیستی ، اینکه در کنارمی اما به عشق نفسهایم با من همنفس نیستی ، اینکه اینجایی و دلت با من نیست !
به درد نبودنت دچارم ….
اگر باشی عذاب میکشم ، اگر نباشی تمام دردهای این دنیا را میکشم ، وای که هم بودنت ، هم نبودنت مرا عذاب میدهد ، فکری به حالم کن که عشقت دارد کار دستم میدهد
حال و روز خوشی ندارم ، جان خودت بی خیال که دیگر حوصله بهانه هایت را ندارم

 

نويسنده: saeedm تاريخ: سه شنبه 24 شهريور 1390برچسب:عشق,عاشقانه,عاشقان,دل,تنها,تنهایی,بهونه,قلب, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

باور ندارم بی تو بودن را

 

باور ندارم امشب آسمان بی ستاره باشد،ماه خواب باشد و دلم گرفته باشد
باور ندارم لحظه تنهایی را ، صدای ناله مرغ اسیر را ، سکوت لحظه های بی کسی را!

باور ندارم در این لحظه بی تو باشم ، تو رفته باشی و من دلشکسته باشم!

باور ندارم یک ثانیه بی تو بودن را ، باور ندارم یک لحظه دور از تو بودن را !

نه عزیزم باور ندارم که برایم در نامه ات نوشتی خدانگهدار !

اگر بخواهم باور کنم بی تو بودن را ، باور کن نمیخواهم این زندگی را!

باور ندارم باغچه زندگی بدون گل باشد ، باران نباریده و آن گل پژمرده باشد!

زندگی معنای بی تو بودن را اینگونه برایم معنا کرد که خیلی تلخ است تنهایی!

من نیز زندگی را برای تو اینگونه معنا میکنم که بدون تو هرگز!

باور ندارم طلوعی را ببینم که تو در آن نباشی ، باور ندارم غروبی بیاید

و من بی تو باشم!

از طلوع تا غروب این زندگی ، و از غروب تا طلوع آن میخواهم با تو باشم،

به یاد تو باشم ، در کنار تو باشم و آخر سر نیز در آغوش تو از این دنیا رفته باشم!

باور ندارم لحظه های بی تو بودن را ، لحظه ها همه میدانند درد تنهایی ام را!

تنهایی شاهد است درد دلتنگی ام را ، میخوانم و اشک میریزم تا ببینم تو را و بگویم 

فدای تو عزیزم ، دلتنگت بودم ای بهترینم ، تو آمدی و دلم باز شد ، دوباره درددلهای 

عاشقانه بینمان آغاز شد ....

باور دارم لحظه های با تو بودن را ، باور دارم که هیچگاه بی تو نخواهم ماند

 

نويسنده: saeedm تاريخ: دو شنبه 22 شهريور 1390برچسب:غروب, تنهایی, اسمان, رویای,ی دل, غم, اندو,ه لحظه ها ,باور, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

لحظه های بی مروت

  لحظه های بی مروت:

آه که چقدر سخت است لحظه های دور از تو بودن ....

آه که چقدر تلخ است بی تو بودن....

گاهی از این زندگی خسته میشوم ، گاهی نیز از عشق دلشکسته میشوم !

گاهی در گوشه ای تنها مینشینم و اشک میریزم ، گاهی نیز عکسهایت را در آغوش

میگیرم و از دلتنگی ات گریه میکنم ....

این است رسم عشق ، چقدر دردناک است این لحظه های عاشقی...

پشیمانم از اینکه عاشقم ، پشیمانم از اینکه در دام عشق گرفتارم ....

کاش که عاشق نمیشدم ، تنهایی دوای درد من است...

دلم نمی آید رهایت کنم ، حالا که عاشقت هستم دلم نمیخواهد قلب مهربانت را بشکنم!

گرچه من از کرده خویش پشیمانم ، اما چون با تو هستم خوشبخترینم !

آنقدر دوستت دارم که دلم نمیخواهد بگویم که فراموشم کن !

آه که چقدر این لحظه ها نفسگیر است ، آه که چقدر این قلب بی گناهم پریشان است!

از امروز میترسم که از من دور شوی ، از فردا میترسم که تو را از دست بدهم ، به چه

امیدی با تو باشم ای بهترینم؟

این سرنوشت و روزگار بی وفا با قلب من نمیسازد میدانم اگر با تو باشم فردا که رسید

حال و هوای من از امروز دلگیرتر است!

آه که چقدر این لحظه ها بی مروت است !

قلب من بی طاقت است ، چشمهایم دیگر اشکی ندارند برای ریختن !

نمیدانم از دوری تو اشک بریزم ، یا از دلتنگی ات !

نمیدانم غصه امروز را بخورم ، یا غم فردا را بکشم!

نه دیگر کار من از کار گذشته است ، راهی جز عاشق ماندن و غم و غصه های عشق را

تحمل کردن نیست !

باید سوخت .... باید در راه عشق نابود شد ... آه که چقدر تلخ است 

 

نويسنده: saeedm تاريخ: دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دوای درد

 

من مریض توام


تو دوای منی


این را خوب می دانی

 

نويسنده: saeedm تاريخ: دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:شعر, عشق, تنهایی ,اسمان, رویایی, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

سلام به دوستان عزیز این وبلاگ، وبلاگ دوران تنهایی منه شاید زیاد باسه شما جالب نباشه ولی من دوسش دارم . مطالب جذاب از نظر خودمو اینجا میزارم. امیدوارم شما دوست عزیز هم از وبلاگ من لذت ببرید. نظر یادتون نره.

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to sky-dream.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com